به گزارش مشرق، اواخر اردیبهشت ماه سال جاری بود که حسن روحانی، رئیسجمهور سابق در یکی از سخنرانیهای خود مدعی شد که «من از چهار ماه پیش ذهنم مشغول بود که چگونه میتوانیم مشکل کرونا و تحریم را حل کنیم. ما به دو بیل احتیاج داشتیم؛ یکی که به کمر کرونا بزنیم و بیل دیگر هم برای شکستن تحریمها؛ ما این دو بیل را پیدا کردیم! حتماً کمر کرونا شکسته شده و با واکسنی که وارد میشود و البته واکسن داخلی که در حال ساخت است، در پایان این دولت اطمینان نسبی در بحث کرونا خواهیم داشت!»
حالا از آن روز فقط دو ماه و نیم میگذرد و روز به روز اوضاع کنترل کرونا در کشور بدتر شده است و آمار فوتیهای روزانه کرونا به بالای ۵۰۰ نفر رسیده، کشور با کمبود سرم و دارو مواجه شده و بیمارستانها ظرفیتشان پر شده؛ اثر تحریمها هم که بماند. ایام نوروز که فرصت تعطیلی کشور برای مهار کرونا بود، هم در نوروز ۹۹ و هم نوروز ۴۰۰ با تدبیر! روحانی بر باد رفت و حالا فقط ایران است و حسرت و رئیسجمهوری که دیگر رئیسجمهور نیست.
حکایت این ادعاها، حکایت آن ماجرایی است که مولوی بیان کرده؛ بدین مضمون که نیمه شبی، دزدی پای دیوار خانهای نشسته و سرگرم سوراخ کردن آن بود. صاحب خانه صدای کندن دیوار را شنید، پس به پشت بام رفت و پرسید: چه میکنی؟ دزد گفت: دهل میزنم. مرد که متعجب شده بود، پرسید: پس صدای آن کو؟ دزد گفت: صدای این دهل را فردا بشنوی!
بله، صدای بیلهایی هم که روحانی بر کمر کرونا (و البته تحریم) زده، جدا جدا به گوش میرسد!
منبع:روزنامه جوان